قلب

چه کنم عشقم که قلبم به نامت سند خورده است ، آنهم شش دانگ ، کاش میدانستی چه عشق باشکوهی در قلبم داری ، کاش میدانستی چقدر مهر تو در قلب من عمیق و پاک است ، کاش از درد درونم آگاه بودی و میفهمیدی از روزی که ترکم کردی بر من چه گذشته است . کاش میفهمیدی با رفتنت ویران شدم ، نابود شدم .

مازیار

آیا خاطرات آخرین ملاقات عاشقانه مون رو به یاد داری ؟؟؟ روزی که آخرین قرار عاشقانه مون رو گذاشتیم تا بیایی و من کادوی رو که بمناسبت  ولنتاین ( روز عشق )  واست گرفته بودم ، بهت بدم ، البته با یه تاخیر چند روزه ، اون روزهیچ کدوم از ما فکرش رو هم نمی کرد که این آخرین دیدار عاشقانه ما باشه ، مدتها بود بخاطر مسائل مختلف نتونسته بودیم هم دیگه رو در فضای عاشقانه ملاقات کنیم و دیدار های ما محدود شده به لحظات کوتاه و رسمی در جمع سایر دوستان . ازم عذر خواهی کردی و گفتی کادوی من رو بعدا میدی ، چون امانت گذاشتی پیش دوستت . ولی اون بعدا هیچ وقت نیومد چون اون ملاقات ، آخرین دیدارعاشقانه ما شد .

 




برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 19 خرداد 1394برچسب:, | 11:41 | نویسنده : asal |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.